آنچه در قسمت اول گذشت:
بی حوصله به وب های بدرد نخور می رفتم و دنبال یک وب خوب میگشتم که به ص . م برخوردم و ازش خواستم که مشکلات وبش رو حل کنه تا باهم تبادل لینک داشته باشیم...
بعد از چند روز زیر نظر گرفتن وب ص . م تصمیمم برای لینک کردنش محکم تر میشد...
- اَاَاَاَ... پیدا کردن دوتا وب درست و درمون وقتی 6 روز طول بکشه! دیگه باقی ش واویلا...
طبق روال همیشه م به روبان زیر صفحه ی مدیریت سایت میرم و اسم ص . م رو جستجو میکنم... باخودم میگم:
- ببینم چه کردی...
بعد از باز کردن پروفایل وب ص . م و دیدن صحنه، به خودم گفتم دو حالت داره یا این بلد نیست اسکریپتی که جاگذاری کرده رو برداره یا اصلا نمی خواد برداره و الکی سرمی دوونه... پس بهش پیام دادم
- سلام... هنوز برنداشتی این اسکریپت بمب ستاره رو؟
- نه
- اما شما گفتید که بر می دارم، دفه ی قبل گفتید که اینارو برمی دارم...
- فعلا وقت ندارم... سرم شلوغه
- کمکی از دستم برمیاد هستما
- خیلی ناجوره که عکس یه دختر تو اینترنت باشه؟
- والا خب بستگی داره چه عکسی باشه... عکس وقتی خوب نباشه دیگه دختر و پسر نداره...
- میتونی عکسمو از تو اینترنت پاک کنی؟
من فکر میکردم که عکس پروفایل خودشو میگه، که میخواد حذفش کنه و نمیتونه... گفتم
- خو خیلی ساده ست، میری تو تنظیمات کلی وبت و خیلی راحت میزنی حذفش میکنی
- حذف کردم ولی هنوز هست، میتونی برام حذفش کنی؟
- والا این کار کمی مورد داره من باید به مدیریت وب شما برم و از اونجا حذفش کنم
هنوز فکر میکردم با وبلاگش مشکل داره و نمی تونه عکس اونجارو حذف کنه...
- میتونی یه عکسو از اینترنت پاک کنی؟
- این عکس پروفایلتون که خوبه، مشکلی نداره...
- اینو نمیگم که... یه عکس دیگه
- آهااا... من تا الان فکر میکردم که عکس وبتون رو میخواید حذف کنید و نمی تونید، خب حالا کمی توضیح بدید ببینم قضیه از چه قراره؟
- می تونی عکسمو حذف کنی یانه؟
- میشه اعتماد کنید و بگید این عکس شما چطور به اینترنت رفت و الان کجاست؟
- توی ویسگول... یه روز بیشتر اونجا نبود بعد حذفش کردم...می تونی واسم حذفش کنی؟
وبعد برام عکس مورد نظرو فرستاد... بازش کردم... یه دفه پیام داد
- خیلی ناجوره؟
- والا از نظر عرف جامعه ی امروزی خیلی هم ناجور نیست، اما نظر خودتون چیه؟
- این بزرگترین اشتباه زندگی بود واسه یه دختر چادری جای تاسف داره...
اصلا یه دفعه حس نوعدوستیِ من گل کردو تصمیم گرفتم کمکش کنم
- بذار یه جستجویی کنم یه ساعت دیگه خبرت می کنم...
من اصلا نمی دونم ویسگول چیه!!؟؟ بذار ببینم چی میگه این! ویسگول دیگه چیه؟ میزنم توی جستجوگر گوگل ویسگول... کلی صفحه برام باز میشه که نرم افزار ویسگون برای انواع گوشی و کامپیوتر و انواع سیستم عامل ها...به خودم گفتم این که گفت ویسگول گوگل که میاره ویسگون، یعنی مشکل از کجاست؟ من که نمی دونستم این جریانات چیه کمی وبگردی کردم و بالاخره فهمیدم که بابا ویسگون یه سایت به اشتراک گذاری عکسه که ملت توش خودشونو گیر آووردن...
کل ویسگونو، سایت به اون بزرگی رو، زیرو رو کردم، کلی وقت گذاشتم دنبال اسم ص . م و عکسای توی اون وبسایت... بعد کلی جستجو دیدم که نه بابا خبری از اون عکس نیست و اومدم و بهش پیام دادم...
این داستان ادامه دارد...
برای مطالعه ی قسمت اول از اینجا اقدام کنید...
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
,
:: برچسبها:
حرف هایی از جنس تگرگ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0